« شبانه »
ای که از آتش هجر تو کبابیم هنوز ... خَسی از شاخه جدامانده بر آبیم هنوز
جان از آن لحظه که در راهِ تو دادیم ز دست ... خانمان سوخته و خانهخرابیم هنوز
مُعتکف تا به سراپردهی عشق تو شدیم ... سر و پا غرقهی دریای عذابیم هنوز
با یکی بوسهی تو جُمله طهارت کردیم ... مستِ مست از دَم آن کهنهشرابیم هنوز
معصیت کرده از آنیم که شیدای توئیم ... دیدهها خیره به یک آیه صوابیم هنوز
کامیابان شکرآبِ دهنت مینوشند ... ما جگرتشنه در اَقصای سرابیم هنوز
نَفْسِ بیداری ما ، بسته به دیدار تو بود ... خوش به رویای تو در عالَمِ خوابیم هنوز
تابستان 1353 / گوده - ابراهیم منصفی (رامی)
Sharji.us
یار عزیز (قامت بلند)
یار عَزیز قامَت بُلَندُم
بِی چه نِتای تا عَغدِت بُبَندُم
شروند دلم تنگن از استاد ابراهیم منصفی ، ملقب به رامی
این ویدیو قسمتی از گزارش و مصاحبه ی استاد منصور نعیمی با ابراهیم منصفی است
دلم تنگن ، دلم بسیار تنگن ... دلم وا درد و غم دائم نَجنگـِن
.......
به دست انگشتری داری به من چه ... به دل صد مشتری داری به من چه
به روی سینه ات گل ریزنقره ... برای دیگری داری به من چه
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر قادر به مشاهده این ویدیو در اینجا نبودید ، می توانید در آدرس زیر آن را مشاهده کنید .