آهنگ «ای داد» از رضا صادقی

ای داد ای داد، ای داد ای داد ...


ای داد از اُن غایَه که رخسار تو اُمْدی ... اُن چشمُ‌ون عاشق‌کش خونخوار تو اُمدی

مِه جور و جفا از همَه کردار تو اُمدی ... محکوم دلُم، کشتَه سرِ دارِ تو اُمدی


ای داد ای داد ...


با مسخره شاگو رفیقُ‌ون، مه گنوغُم ... تو عالم افسانه و افسون و دروغُم

ای راست نَگفتم، به خدا نین دروغُم ... مه عاشق تو [?] اگه یا که گنوغُم


ای داد ای داد، ای داد ای داد ...


عاشق بمرِد بهترِن از گوشه‌ی زندون ... بلبل کی اَبو توی قفس، شاد و غزلخون

تا دوش مِه جوون هستَرُم از هجر تو ای جون ... بودُم رو سفید و اَ لُوُم رَه گل خندون


تا اُنگاه که دوشُو رخ گلنار تو اُمدی

ای داد ای داد، ای داد از اُن غایَه که رخسار تو اُمدی


خواننده: رضا صادقی

دریافت آهنگ: https://hostr.co/248jzAU8jt1i

به یاد ابراهیم منصفی


زیر شرجی لب دریا می نشست 
غرق دریای خیال 
تا بچیند واژه 
تا بگوید تازه 
بسراید آهنگ 
با سهیلی بنوازد ... با موج 
با بلندای ظرافت ... با رنگ 
در فضای آتش ... لابلای شرجی 
با یکی گیتارش ... شعر تنهای ما
حرف شیدایی ما ... در نگاه رامی 
رّد پاییست ... که از نصرُک دلخون جاریست 
تپشی هست ... که ز تاریخ کسِر می‌آید
از نوای لِی‌وا 
پس چرا یادی ز دوستک نَکنیم 
او که چون چلچله در باغ اقاقی می‌خواند 
ساز او ... ز درد سیه سوختگان می‌نالید
به بلندای دُهل ... ضربه آهنگ کسِر 
ریزش سرکـَنگی
شیدان زار و نفیر پی‌په
شعر ناز نصرک ... اما
شکل یک زمزمه نرم حریر 
شکل فریاد بلند ساحل ... که صدا داد
زنُون بری کبله دعا ... یوز پلنگ پیدا بودن
باز امروز ... کاروان آهنگ جلو دارد از رنگ 
چند نصرک در راهند
چند رامی درون شکمند
کودک فردا ... کوک خواهد کرد ... جفتی دوستک و ریتم دهل 
کل زدنها و جلنگ خلخال 
همنوای خوش دختران بندر 
با صدای تخته ... در بخار اسپند
در تب تند بلوغ احساس 
در فضای گِشته ...
سهم رامی در این معرکه ها بسیار است
شعر هم مثل شما شیرین است
پس سرودش بکنیم 
سخن از شیداییست
پس مرورش بکنیم

| شعری از صالح سنگبر به یاد ابراهیم منصفی
| تشکر از محمد مذنبی

ناز اتکه و ناز اتکه ...


ای عشق تو ایمونُم ... از عشق تو بی‌جونُم

ای مرهم دردُنـُم ... جانانـَه تو ناز اِتکـِه


تُمگفت که دلنوازی ... شهزیور و شهنازی

با ما تو مکن بازی ... جانانـَه تو ناز اِتکـِه


ناز اِتکـِه و ناز اِتکـِه ... تو به مه گـُداز اِتکـِه

ناز اِتکـِه و ناز اِتکـِه ... جانانـَه تو ناز اِتکـِه


تُمگو که دلُم خونـِن ... دیوونَه و مجنونـِن

هر لحظَه پریشونـِن ... جانانـَه تو ناز اِتکـِه


ای سرور و سلطانُم ، بین ناله‌ی پنهانُم

ای سرور و سلطانُم ، بین ناله‌ی پنهانُم

ای دیده‌ی گریانُم ... ای دیده‌ی گریانُم

از بس که تو ناز اِتکـِه ، ایـ جان گـُداز اِتکـِه

از بس که تو ناز اِتکـِه ، ایـ جان گـُداز اِتکـِه


ناز اِتکـِه و ناز اِتکـِه ... تو به مه گـُداز اِتکـِه

ناز اِتکـِه و ناز اِتکـِه ... جانانـَه تو ناز اِتکـِه


زنده‌یاد "ناصر عبدالهی" / ناز اتکه


این آهنگ را از اینجا دریافت کنید : http://hostr.co/1KDRmYaeSDjJ