ای داد ای داد، ای داد ای داد ...
ای داد از اُن غایَه که رخسار تو اُمْدی ... اُن چشمُون عاشقکش خونخوار تو اُمدی
مِه جور و جفا از همَه کردار تو اُمدی ... محکوم دلُم، کشتَه سرِ دارِ تو اُمدی
ای داد ای داد ...
با مسخره شاگو رفیقُون، مه گنوغُم ... تو عالم افسانه و افسون و دروغُم
ای راست نَگفتم، به خدا نین دروغُم ... مه عاشق تو [?] اگه یا که گنوغُم
ای داد ای داد، ای داد ای داد ...
عاشق بمرِد بهترِن از گوشهی زندون ... بلبل کی اَبو توی قفس، شاد و غزلخون
تا دوش مِه جوون هستَرُم از هجر تو ای جون ... بودُم رو سفید و اَ لُوُم رَه گل خندون
تا اُنگاه که دوشُو رخ گلنار تو اُمدی
ای داد ای داد، ای داد از اُن غایَه که رخسار تو اُمدی
خواننده: رضا صادقی
دریافت آهنگ: https://hostr.co/248jzAU8jt1i
سایه از دیوار شب بالا گرفت ... آینه رنگ سیاهیها گرفت
رود جوشان و خروشان نفس ... پشت سدِ آرزوها جا گرفت
بر تن آینه یک "هایی" نشست ... در نگاهش نقش گنگی پا گرفت
بر بلورین کاسهای یک ضربه خورد ... ارتعاشش عالمی معنا گرفت
یک خروس از پشت بام صبح رفت ... صبح آمد ، ماتم فردا گرفت
صالح سنگبر
| تشکر از محمد مذنبی
« شبانه »
ای که از آتش هجر تو کبابیم هنوز ... خَسی از شاخه جدامانده بر آبیم هنوز
جان از آن لحظه که در راهِ تو دادیم ز دست ... خانمان سوخته و خانهخرابیم هنوز
مُعتکف تا به سراپردهی عشق تو شدیم ... سر و پا غرقهی دریای عذابیم هنوز
با یکی بوسهی تو جُمله طهارت کردیم ... مستِ مست از دَم آن کهنهشرابیم هنوز
معصیت کرده از آنیم که شیدای توئیم ... دیدهها خیره به یک آیه صوابیم هنوز
کامیابان شکرآبِ دهنت مینوشند ... ما جگرتشنه در اَقصای سرابیم هنوز
نَفْسِ بیداری ما ، بسته به دیدار تو بود ... خوش به رویای تو در عالَمِ خوابیم هنوز
تابستان 1353 / گوده - ابراهیم منصفی (رامی)